یک پزشک جوان به نام "کلارا مریلو" عمل پیوند قلب انجام می‌دهد. در دوران نقاهت، از او دعوت می‌شود تا از زادگاه اهداکننده قلبش دیدن کند. او در این سفر با جامعه‌ای روبرو می‌شود که اسرار یک خانواده، یک راز باستانی و ناپدید شدن یک نوزاد از پارک محلی را در خود پنهان کرده است و ...

لورا به‌تازگی کار خود را در متروی بارسلونا آغاز کرده و به ایستگاه قدیمی و آرام روکافورت منتقل شده است. اما طولی نمی‌کشد که درمی‌یابد این ایستگاه راز تاریکی در خود پنهان دارد. افسانه‌ای دربارهٔ مرگ‌های مرموز و متعدد در طول سال‌ها. با اینکه هیچ‌کس علاقه‌ای به کشف حقیقت ندارد، لورا کم‌کم درگیر ترس، وسواس و کابوس‌هایی می‌شود که مرز میان واقعیت و افسانه را از بین می‌برند.